مدیریت زنجیره تامین، یک فرایند و استراتژی مهم در چرخهی لجستیک میباشد، که در شرکتها و سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد. شرکتها با استفاده از الگوهایی مثل زنجیره تأمین، سعی در رسیدن به مزیت رقابتی و بهدست آوردن رضایت مشتریان دارند.
زنجیره تأمین، باعث انطباقپذیری و انعطافپذیری کسب و کارها در واکنش سریع و موثر به تغییرات بازار میشود. اگر شما هم میخواهید بیشتر با زنجیره تأمین آشنا شوید و بدانید چه کاربرد و مزیتهایی دارند با ما همراه باشید.
در تجارت، زنجیره تأمین شبکهای از امکانات است که مواد خام را تهیه میکند، آنها را به کالاهای واسطهای تبدیل میکند و محصولات نهایی را از طریق یک سیستم توزیع به دست مشتریان میرساند.
برای درک بهتر، زنجیره تأمین، تشکیل شده از شرکتها و منابعی در شرکت است که در مراحل عرضه محصولات دخل و تصرف دارند. در سازمانهای بزرگ، زنجیره تأمین محصولات ممکن است، در هر نقطه که قابل بازیافت است، توانایی بازگشت داشته باشد و مجدداً وارد چرخه زنجیره تأمین شود.
بعد از توضیح معنای زنجیره تامین بهتر است به تاریخچه آن بپردازیم. در اواخر دهه 1920 معرفی تولید انبوه در امتداد خطوط مونتاژ، پایههای مدیریت زنجیره تأمین را بنا نها، از اینرو اولین بار توسط شخصی به نام فورد، اجرا شد و به موفقیت رسید.
دهه 80 دههای بود که سازمانها ومدیران خواستار برطرف ساختن نیازهای مشتریان شدند که تا حدودی هم موفق عمل کردند.
در دهه 90 مدیران به این نتیجه رسیدند که برای ادامهی حضور در بازار، تنها بهبود فرآیندهای داخلی و انعطافسازی فرایند آنها کافی نیست، بلکه نیازمند تأمین کنندگان مواد و قطعات نیز هستند.
این نگرش باعث بوجود آمدن زنجیره تأمین در عرصه تجارت شد و همواره درحال توسعه و استفاده است.
برای مطالعه مقالهی "تفاوت زنجیره ارزش و زنجیره تامین"، کلیک کنید.
بعد از ورود زنجیره تأمین به عرصه تجارت، فرآیند مدیریت زنجیره تأمین برای ادامهدار شدن آن شکل گرفت.
اهداف مدیریت زنجیره تأمین:
به بیان سادهتر، میتوان اینگونه تعریف کرد: هدف از مدیریت زنجیره تأمین، بهبود عملکرد آن در سازمانها است، که اطلاعات دقیق و به موقع زنجیره تأمین، این امکان را برای تولیدکنندگان و خرده فروشان فراهم میکند تا محصولاتی را وارد بازار کنند که قابل فروش است.
قطعا هر فرآیندی برای شکلگیری و تداوم، نیازمندِ یک استراتژی مطلوب است. رونالد فیشر ، اولین شخصی بود که زنجیره تأمین را ابداع کرد، او اعتقاد داشت که شرکتها برای بهبود عملکرد خود نیازمند تمایز بین محصولات جدید با محصولات اساسی هستند. محصولات اساسی یک شرکت، شامل محصولاتی میشود که به صورت روتین در حال تولید آن میباشند و نیازمند استفاده از استراتژی زنجیره تأمین کارامد (ناب) میباشد. در صورتی که برای تولید محصولات جدید، نیازمند به استفاده از استراتژی زنجیره تأمین واکنشی که در بالا آورده شده، میباشد.
انواع استراتژی زنجیره تأمین عبارت است از:
زنجیره تامین و لجستیک، علاوه بر شباهتهای زیاد، تفاوتهایی هم دارند که این تفاوتهای کلیدی، باعث تمایز بین این دو میشود.
هر یک از آنها، نقش مهمی در سازمان دارند که میتوانند بهبود دهنده عملیات سازمانها باشند و خدمات مشتری را افزایش دهند که باعث بوجود آمدن مزیت رقابتی در سازمانها شود.
برای مطالعه مقالهی "زنجیره تامین دیجیتال: تعریف، مزایا و مشاغل"، کلیک کنید.
هر دو بر کالاها، خدمات و اطلاعات تمرکز دارند.
هر دو به دنبال افزایش رضایت مشتری میباشند.
زنجیره تامین، بر استراتژی و فعالیتهایی تاکید دارد که در برنامهریزی، منبعیابی، تولید، تحویل کالا و رسیدگی به بازده فعالیتها متمرکز هستند، اما لجستیک بر قرار گرفتن محصولات مناسب در مکان و زمان مناسب و نحوه رسیدن آنها به مقصد نیز تأکید دارد.
مدیریت زنجیره تامین، توسعه مواد خام به کالاهای نهایی را کنترل میکند تا کالای مورد نظر از عرضه کننده به تولیدکننده و از آنجا به انبار یا به دست مصرفکننده منتقل شود.
لجستیک بر تحویل کارآمد و مقرون به صرفهی کالا به مشتری تأکید دارد.
یک تفاوت دیگر بین این دو، آن است که مدیریت زنجیره تأمین به دنبال بهبود فرآیندها است ولی لجستیک در راستای برآوردن نیازها و انتظارات مشتریان قدم برمیدارد.
امروزه بسیاری از کسب و کارها به میزان اهمیت استفاده از مدیریت زنجیره تأمین در بهبود فرآیند سازمان پی بردهاند. پس اهمیت آن را در سازمان خود نباید نادید گرفت.
هلدینگ فاخر، با ماموریت شکلدهی و راهبری اکوسیستمی هوشمند و پایدار، در صنعت پست و لجستیک آغاز به فعالیت کرده و از میزان اهمیت استفاده از مدیریت زنجیره تأمین، در صنعت لجستیک آگاه بوده و همراه ایدهپردازان با دیدگاه مشترک میباشد.